دیروز صب یکی به مامانم زنگ زده بود بعدش من داشتم درس میخوندم
دیدم مامانم صداش بالا رف یکم ترسیدم گفتم ببینم چیشده بعدش که قطع کرد گفت چیز مهمی نیس داییت بود منم پیگیر نشدم
شبش که بابام حرف میزد شنیدم یکی از فامیلا دور زنگ زده بودن امشب بیان خواستگاری
من چقدددددددرررر از موضوع ازدواج بدم میادد و یه جورایی فاز فمنیستی دارم اصلا از صبح اعصابم خورده اختلال ایجاد شده توی درس خوندم اصلا به کسی چه من میخوام ازدواج کنم یا نه الان نزدیک امتحانات نهاییمیه یک روزم رفت به خاطر این مسخره بازیای اینا
واقعا نمیفهمم چرا فک میکنید دخترا باید توی سن 18 سالگی ازدواج کنن ؟؟
بگید چیکار کنم مغزم اروم شه