بگید این افکار تو مجردی طبیعیه یا نه😭💔

خب به دکترت بگو ،اقا باشه ایرادش چیه دکتره دیگه

حل میشه نگران نباش..

طبیعی نیست شاید درمورد مسائل جنسی بد باهات حرف زدن شایدم اتفاقاتی باعث شده تو ناخودآگاهت به همچین حسی برسی

بستگی ب زمینه و شرایط قبلی زندگی و خانوادگیت داره

منم تا حدودی اینجوری بودم

البته من بیشتر ترس و استرس داشتم

بچه تر که بودم میرفتیم عروسی شب برمیگشتیم تا نصفه شباز استرس و فکرخوابم نمیبرد.مدام تو فکر عروس و اینکه الان چقدر داره عذاب میکشه و ترسیده و...

نه اتفاقا شاید از این آدمها ندیدی 

من چون خودم دارم تغییر جنسیت میدم تو مسائل جنسی خیلی وارد شدم و تحقیق کردم

همین چند سال پیش تو مدرسه ی خودمون ی دختره بود ک جلوش حرف ازدواج می‌زدیم گریه میکرد میگفت این چیزای زشتو به من نگید

باورت میشه ی دختر ۱۸ ساله با حرف ازدواج به گریه بیوفته و بگ این چیزای زشتو به من نگید؟!

از مسائل جنسی هم بیزار بود اصلا نباید جلوش حرف میزدی وگرنه میگفت تو بی ادبی

اما بعد ازدواج اوکی شد

من ی بار صدای رابطه ی جنسی ی زوجی رو وقتی رفته بودم مهمونی شنیدم دو سه شب پشت سر هم گریه میکردم چون اون لحظه فشار روحی بدی بهم وارد شد مثلا تو دیدت به دو تا آدم اینه ک چقدر خوبت و متشخصن بعد ی هو صدای رابطه ی جنسی شونو بشنوی و حرفایی ک حینش به هم میزنن و در واقع غریزه حیوانی شونو ببینی کلا بهم میریزی

در کل آدما با هم متفاوتن در این مسائل 

استارتر اگر ازدواج کرد و این موضوع براش حل نشد میتونه بره دکتر

ولی الان ک داره دارو میخوره و معمولا داروهایی مثل فلوکستین و اینا تجویز میشه براشون این قضیه اهمیت نداره بره بخاطرش داروی جدید مصرف کنه

دقیقا

فک کن حتی اون آدم خوبا و مظلوما هم آررره

نه تو ذات ادم وجود داره من از زمانیکه یادمه دلم میخواست رابطه رو . ربطی به تجربه کردن نداره

فکر نکنم به وسواستون مربوط بشه

طرز فکرتون در موردش اینجوریه

و شاید نتیجه ی چندین فاکتور باشه

که یکیش اینه که کار بدیه

ولی خاستگار هاتو لااقل از ۲سال دیگه راه بده

چون ممکنه ناخواسته در مورد شخص خاصی این حس از بین بره.

من به خودم فرصت دادم زود ازدواج نکردم از مردها متنفر بودم زمانی ازدواج کردم که حسهام کمرنگتر شده بود خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشتم 

چقد بد صحبت میکنی 

خواهرشوهرم نزدیک ۵۰ سالشه و مجرده 

اونم مثل شما گارد داره به این چیزا

حتی با استاد دانشگاهش صحبت کرده بود کلاس تنظیم جمعیت خانواده رو نره. میگفت عصبی و بی قرار میشدم تو کلاس .حالت تهوع بهم دست میداد 

میدونی وقتی تو سن کم‌بچه بااین‌چیزا آشناشه باعث این رفتار میشه 

من دقیقا نمیدونم‌از کجا با اتفاقا آشنا شدم 

ولی هیچ‌ وقت این ذهنیت نداشتم این موضوع ترسناکه 

یاخجالت اور 

احیانا توی بچگی شما روازاین مسائل نترسوندن یا خودت هیچ صحنه ای مرتبط به ای مسائل ندیدی روت تاثیر بزاره