بعد چند وقت که شوهرم باهام قهر بود دیروز بالاخره دلجویی کردم اشتی کرد باهام منم خوشحال بودم براش میخواستم غذای موردعلاقشو درست کنم که مادرش زنگ زد مامانبزرگ اینا و عمو عمه اینا دارن میان شماهم بیاید (خیلی شوهرم دوستشون داره پدربزرگمادربزرگشو) بعد رفتیم اونجا شام خوردیم بعد شام پدرشوهرم شروع کرد اره فلانی (شوهرم) زیاد مرد کاری ای نیست بی عرضه ست نمیتونه درست کار کنه منم انداختمش بیرون بجاش فلانیو (بچه داداشش ، پسرعموی شوهرم) اوردم من نگاه نمیکنم کیه منه ادم کاری باشه جاش پیش منه نباشه نیست شوهرم میگه بچه داداششو از من بیشتر دوست داره اونو ساپورت مالی میکنه منو نمیکنه!!! پولداره تقریبا پدرشوهرم
شوهرمم رنگش پرید گفت بابا شما منو ننداختی بیرون ما بحثمون شد خودم اومدم بیرون برگشت گفت حالا هرچی بی عرضه بازیه
شوهرمم گفت مهم زنمه که داره باهام میسازه و از جای دیگه درامد دارم
مادرشوهرمم اومد طرفداری شوهرمو کرد بعد گفت بسه دیگه این بحث
یه بیست دقیقه گذشت پاشدیم بیایم خونه اومدیم تو ماشین شوهرم چشاش پر شد اما بزور جلو خودشو گرفت تو خونه باباشم یجوری رفتار کرد که مثلا مهم نیست
رسیدیم خونه چون قهر بودیم خیلی ببخشید گفتیم شب رابطه داشته باشیم شوهرمم یه ادمیه هیچچ وقت رابطه رو به قولی کنسل نمیکنه هروقت باشه با جون ودله..
بهش گفتم پاشو بیا گفت حوصله ندارم
کلا دستش رو صورتش بود گفت روم نمیشه بهت نگاه کنم گفتم بمن چرا
گفت هیچی نگو فقط بیا سرتو بزار رو قفسه سینم قلبم اروم شه تا صبحم پیشم باش بیدار باش تنهام نزار میترسم قلبم وایسه خیلی فشار رومه از همه لحاظ بجای اینکه مثل بقیه بابام حامی من باشه حمایتم کنه جلو جمع غرورمو میشکنه تا ساعت ۴ بیدار بودم تو خودش بود همش ساعت ۲ هم گفت دیگه نمیتونم دارم میترکم زد زیر گریه😔با صدای بلند گریه میکرد منم بهش گفتم دردت به قلبم اشکاتو که میبینم از عمرم کم میشه ….. میشه گریه نکنی
بعد گفتش گریه نکنم دق میکنم تو فقط بغلم کن😔
همش میگفت نمیدونم اگه بچه اولم بودم میگفتم شاید بچه خودشون نیستم ولی بچه اخریم چرا اینطوری میکنه باهام
یعنی داغون شد حس کردم پیر شد😔برای بار چندم قلبشو له کردن😔بمیرم براش
میخاستیمم قطع ارتباط کنیم مادرش گفت من چه گناهی دارم که جونم به جون پسرم وصله بخدا قطع ارتباط کنی باهام دلم میشکنه😔نشد دیگه
الانم از دیشب تو خودشه یبارم اومد از پشت بغلم کرد (داشتم ظرف میشستم) گفت میدونم تو تقصیری نداری ولی دل و جونم غم داره شاید دوسه روز تو خودم باشم تحمل کن
هنوزم تپش قلب داره نمیدونم چیکار کنم تپش قلبش بیوفته