بلاخره همه صفحات خوندم.چشام کور شد😅
من اون موقع واسه زایمانم هیچ چی نمیدونستم.فقط منتظر بودم دردام شروع شه برم زایمان کنم.شاید خیریتی داشت رفتم سز.چون دور سر پسرم۳۷بود احتمالا پارگی زیاد میخوردم🙄الان خدا خیر بده رستا جان و بچه های تاپیک اطلاعات خوبی بدست اوردم.شبی ک واسه زایمانم بستری شدم کیسه ابم نشت کرده بود میترسیدم ب پرستارا بگم بفرستنم زایشگاه.موقعی هم ک دکتر میخواست شکممو برش بده گفت چقد انقباض داری من گفتم انقباض چیه؟؟هیچ دردیم نداشتم حالا نمیدونم خوش زا میشم یا نه.سزارینمم خدایی خیلی خوب بود ک البته من زیاد مراعات نکردم کمردردش باهام موند.ولی میدونم سزارین دوم درد داره دیگه این سری دل و جرات پیدا کردم واسه طبیعی دردش هرچی باشه از اون موقعی ک بعد سز شکمو فشار میدن ک بیشتر نیس .هست؟🙄تنها درد سزارین من همون بود
راستشو بخواید یه کلیپ دیدم خیلی افسوس خوردم واسه خودم.کلیپ زایمان گربه بود اتفاقی توی اینستا دیدم.بیچاره گربه تک و تنها بچه هاشو بدنیا اورد بدون هیچ‌کمکی.شاید خنده دار باشه ولی واسه من تلنگر همین بود که یه گربه بچشو طبیعی میاره بعد من نتونم؟؟؟خدا به اون توان داده به من نداده؟؟؟خلاصه که دعا کنید برام ان شاالله بارداریمو راحت پشت سر بذارمو زایمان خوبی داشته باشم.فعلا ک این تهوع دست بردار نیس😷
عزیزم همراه رو تو دوسه ساعت منتهی به زایمان که دردات زیاده اجازه میدن بیاد که ماساژت بده.
بعید میدونم مرد راه بدن.
حتما منو دعا کن موقع درد و زایمانت که هم وی بک بشم و هم یه حاجت دارم که نمیتونم بگم خیلی محتاج دعاهستم.
سیدمهدیار جان بهت تبریک میگم ان شاالله که نوزادت خوش قدم و خوش روزی و عاقبت بخیر باشه زیر سایه شما و پدرش.
و تبریک دومم برای وی بک شدنت.
هفته پیش رفتم مطب دکتر مصطفایی .دکتر گفتن اون خانومی که بیرونه بچه بغلشه وی بکیه گفت فکر کنم مهدیاره
گفتم عه جدی
اومدم بیرون از اون خانوم پرسیدم گفتن وی بکی بودن ولی تو نجمیه زایمان کردن فهمیدم شما نبودی😄😄
بچه ها من خاکشیرو همینطوری آب زدم خوردم ناشتا باید دم میکردم؟؟
شکرم نمیخورم برای قند لب مرزم
اصلا خوشمزه نبود مخصوصا که چرب هم بود بخاطر روغن بادام شیرین
و سوال دیگه اینکه رازیانه و بقیه تخم گیاهیا رو باید آسیاب کنم بعد دم کنم
رازیانه (آسیاب نکرده) رو امشب ۱ق غ ریختم تو فنجون و آب جوش ریختم روش و گذاشتم ۱۰ دقیقه دم کشید بعد خوردم.
درسته؟؟
دهانه باز نشده باشه روغن بخوری فایده نداره گلم. اما اگه قراره با همین دکتر بمونی و نهایتا یه روز رو برات تعیین کرد اون دو شب آخرهر کارتونستی بکن. از خوردن روغن کرچک گرفته تا دویدن روی تردمیل...
من اگه جای شما بودم تمام زورمو میزدم برای تعویض دکتر و اگه امکان پذیر نبود کاری به حرف دکترم نداشتم. صبر میکردم. دو روز یه بار میرفتم بیمارستان ان اس تی میدادم و اینقدر صبر میکردم تا بالاخره دردام شروع بشه. من سر زایمان اول قربانی نا آگاهیم شدم... شما این جور نباش...
دکترت داره در حقت ظلم میکنه. نذار مظلوم واقع بشی و بری زیر تیغ... حیفه به خدا... مشهده و این همه دکتر خوب و متعهد... یه کاری بکن برای خودت...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
