همیشه ارتباطمون عالی بوده تو دو هفته اخیر من خیلییی کمکشون کردم چندبار خود مادرشوهرم جلو ما بد باهاشون حرف زد فقط،اونم بخاطر خودخواهی خودش شوهرش خورد میکرد، حس میکنم بعد دعوای بدتری کردن و دلیل دعواشونو از چشم من دیدن ولی من بی تقصیر بودم
حالا ۵روزه ویروس جدیده گرفتم خیلی شدید، روز سوم مریضیم گفتم مریض شدم بهم گف مریضیت کادوی روز دخترت باشه بعد بهم خندید امروزم زنگ زد حال شوهرم بپرسه چون تب کرده بود جواب نمیداد گوشیشو. خیلی سرد درمواجهه با مریض بودن من برخورد کرد و هرچی گفتم خوب نشدم اینا گفتن خیله خب بعد گفتن بیام ببرمش دکتر؟(دقیقا فقط شوهرمو گفتن منو هم نگفت یا نگفت چیزی لازم دارین یا نه) درحالیکه همیشه معرفت داشتن جدیدا شعورو گذاشتن کنار و سردترین برخوردو دارن. مگه جواب خوبی بدیه؟ تازه من بخاطر کمک به اونا و همراهی اونا مریض شدم
چیکار کنم از مادرشوهرم یا پدرشوهرم بپرسم چیشده دلیل کارشون چیه یا لازم نیس؟