دوتااز دوستام متاهلن خودشون خونه دارن بعدمن نامزدمو خونه مامانم، یکیم کلا مجرده
دعوتمون میکنن خونشون بعد اصلا خونه مجرده تاحالا نرفتیم
اماهمش انتظار دارن من بگم خانوادم برن جایی ک بیان اینجا
بعدم الان یمدته فقط دقیقه نودی زنگ میزنن مابریم خونشون، شوهراشون کلا عشقی میرن سرکار مهم نیست براشون ولی شوهرمن کارش اینجوری نیس عشقی باشه رفتنش
بعدم مانامزدیم همش پیش هم نیستیم که ساعت10,11شب زنگ بزنن بیاین خونمون ما بتونیم بریم، بخاطرهمین میگم ن نمیام
الان یه هفتس گیردادن بیان خونه ما
منم دارم میپیچونمشون چونکه همش خودشون باهمن ب من فکرنمیکنن... 🥲💔