یه بار اینو برا خواهرم تعریف کردم کلی خندید
رفتیم مجلس ختم فامیلاشون یه جور که منو هیچی کنه گفت کسی که تورو نمیشناسه و تو مهم نیستی بشین ماشین ما بریم مسجد و بیاییم
منم محل ندادم رفتم مسجد دور ترین جا بهش نشستم
ولی فک کن همه مادرشوهرا ذوق عروس دارن به همه نشونش بدن
این به من اینجوری میگفت