امروز ظهر مامان بزرگم و خالم داشتن تو هال نماز میخوندن و خاله مامانم داشت تو اشپز خونه اشپزی میکرد و شوهر خالم نون خریده بود بعد چون خاله مامانم روسری نداشته اعصابش خورد شده و نون ها محکم انداخته رو گوشی مامان بزرگم و گوشیش شکونده و به مامان بزرگم و خالم گفته نمازتون بخوره تو کمرتون😐😐😐
و همه این اتفاقات بخاطر این بوده که خاله مامانم متوجه نشده مرد تو خونه هست و روسری نداشته😐😐