اصل داستان اینه که این اقا یکیو میخاسته ۴سال بهش ندادن اینم رفته به جیگرش چاقو زده خودکشی کرده بعد هم خوب شده تا این حد شوهرم ازش خبرداشته بعد سه ماه جدایی ازش بامن ازدواج کرد
دوماه قبل روزی که به من اعتراف کرد و منو اورد خونه پدرم رفیق دختر به قول خودش به شوهرم پیام داده که رفیقم حالش بده رفته کما سکته کرده
شوهرمم میگه من مسبب خودکشی این دخترم که ازش جدا شدم بدبختش کردم
الانم کلا حاشا میکنه که با اون حرف میزنه
میگه من هر از گاهی بهش پیام میدادم حالشو جویا میشدم الان شاید ۲۰روزه واقعنی حرف میزنیم اما نه اون گفته باهات ازدواج میکنه نه من اینو گفتم
الانم کلا حرمتا ریخته شده کلی درگیری بین خانوهدمو اون پسر پیش اومده کلی فحش داد به پدرو مادرم
منم که این زندگیو دیگه نمیخام
بچرم نمیخام بدنیا بیارم
فقط نمیدونم چجور راضیش کنم تعهد بده
من از یه طرف بهم خیانت شد
از یه طرفم میگه من شاید کلا ازدواج نکنم بزار این بچه باشه تا بااون زندگی کنم
و یا اینکه سچهار سال دیگه زن بیارم چون الان پول ندارم
خودشم با مادرش زندگی میکنه
اگه سقط کنی همسرت میتونه ازت شکایت کنه فک کنم
بری پزشک قانونی هم میفهمن عمدی سقط کردی
دردسر داره. نگهش دار
سقط گناه هم داره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
