هرروز پیگیرن بعد الان زنگ زده فامیلشون که چقدر سوال میپرسین وقتی میگیم پسر خوش اخلاقیه مهم اخلاقشه دیگه تازه پسره خبر نداره اصلا اول شما قبول کنیم بعد ما اونو راضی کنیم چقدرررر دروغ گوووووو خحالت نمیکشن
روز اول میگفتن اونا خودشون ستاره رو میخوان
تازه سه روز پیش زنگ زدن گفتن هرروز میان خونمون اون فامیل مشترک میادم هیچی نمیگه ها منتظره ما بحثو باز کنیم خواهش کنیم که اره دیگه جور کن برامون
خدا شاهد هیچکدوم از سوالامو همجواب نمیدن اسمشم حتی نمیگن میگه اینو داره اونو داره میگم مال خودشه یا ارث و میراث یا بعدا قراره بدن بهش میگه وای چه سوالایی من اینا رو نمیتونم بپرسم میگمچند سالشه مگه مهمهه میگم سالمه همین کافیه
حالمو بهم زدن انگار من موندم رو دست خانوادم
از حرصم گفتم اره صبر کنین خبر میدم بزار بمونن تو کف
معرف هماز فامیلای شوهر عممه عمم هم همش میگه تو پدر مادر نداری میخواستم سرو سامون بگیری چقدر سختگیری حالا اصلا شاید پسره قبول نکرد
خیلی ناراحت شدم از حرفش
من نه سنم خیلیه ۲۳ سالمه نه محتاجم خودم معلم رسمی هستم ارشد میخونم دوتا لیسانس گرفتم شاگرد دارم تو کار خودم مطرح و موفق هستم
سوال خاصی هم نپرسیدم راجب خونه و ماشینی که میگفتن گفتم چیه و کجاست و اسم و سنشو پرسیدم
حرفش یادم نمیره خیلی حالمو بد کرد