تاپیک زدم که من راجب نمره میانترم با استاد صحبت میکردم و ایشون گفتن پیام بدید بهم
منم تو ایتا نوشتم سلام استاد فلانیم
بعد دیدم نوشت فلانی من میخوام برا چهار سال دیگه نمایندگی شرکت کنم شمارتو بده سین زدم جواب ندادم نمیدونستم چطور بگم شماره نمیدم در صورتی که واقعااا میگفتم منظوری نداره و باور کردم ولی نمیدونستم چطور بگم شماره نمیدم
دیدم شبش پیام داد فلانی حالا که سین میکنی و جواب نمیدی از همه بچها میانتر میگیرم
منم نوشتم سلام استاد وقتتون بخیر انشالله هر موقع نوشتید حتما با خانواده و شوهرم براتون تبلیغ میکنیم
نوشت به جان بچم شوخی کردم باهات و یه نمیدونم چی دقیق یادم نمیاد جملشو و خواستم بهت بگم برا امتحان خودت رو آماده کن
منم نوشتم موفق باشید من نمیتونم تو امتحان میانترم شرکت کنم حالا که میخواین امتحان بگیرین دیگه اشکال نداره من برا ترم میخونم از ۲۰ نمره نمره بگیرم توکل بخدا.
دیدم نوشت یا خدا و تمامم منم راستش تو ذهنم فکر نمیکردم چه نیتی داره چون سر کلاس هم خیلیییی شوخی میکنه با بچها فک کردم چون شوخ طبعه اینجوری گفته
دیروز هم امتحان میانترمش بود و من تونستم شرکت کنم و مث بقیه روزا بودم باهاش
تا اینکه امروز تو ذهنم اومد که راستی چی نوشته بود یادم رفته بود
رفتم بخونمش دوباره دیدم پیاماش رو پاک کرده و اونجامطمئن شدم که بقیه درست میگفتن آخه راجبش تاپیک زدم و میخواستم بپرسم چطور بگم شماره نمیدم که بد نباشه همه گفتن منظور داره گفتم نه بابا اینجوریا نیست