برای همین منو تو ۱۲سالگی دادنش بهش
نه من راضی بودم نه خانوادم ولی نمیدونم چطور قانع شدن خانوادم البته دروغهایی که عمم گفت بی تاثیر نبود(این عمم یه شهر دیگه زندگی میکنه زیاد رفت وامد نداریم باهاش)
ظاهراً چند سال پیش همون سالی که میخواست خواستگاری کنه به مادرم پارچه ای داده که تیکه تیکه شده بود بعد مامانم گفته برات پارچه گرفتم دست فلانیه بهش گفتم هروقت رفتی خونه(ما) بهش بده بعد گفت این اضافه آوردم گفتم کم نباشه
دیگه پارچه رو هیچکس نداده فقط همین چند تیکه ای که خودش داده بود اینا چندسال موندن تا امسال برگشتم خونه پدرم و بار کردیم یه خونه دیگه مامانم انداخت
بعد تازه یادش افتاده
بنظرتون امکان داره یه چیزی پشت اون پارچه ها باشه؟
اینم بگم یبار به مامانم گفت خانم x بهت میده یبار گفت خانم y یعنی قشنگ معلومه دوبار دروغ گفت