چند وقت پیش یکی از مادر همسرم میخواست بره سفر زیارتی
مادرمم اونجا بود به ما زنگ زد گفت که بیاین زودتر و دوساعت دیگه میخوان برن و اینا
ما رفتیم اونجا و دوساعت همینحوری مونده بودیم و حرف میزدیم و اینا
بعد شوهرم رو کرد به مادرم گفت که چرا مارو الکی گفتی بیایم اینجا علاف موندیم، و روشو ترش کرد
مادرمم ناراحت شد و چیزی نگفت
بعدش مادرم بهم گفت به شوهرت بگو که انقدر بد صحبت نکنه با بقیه
همسرم کلا با کسی که نظری میده برای زندگیمون بد صحبت میکنه، حتی مادر خودش، دل میشکنه زیاد
منم به همسرم گفتم نباید دلشکست و بد صحبت کرد چون دل کسی رو شکستن تاوان داره