2752
2734
عنوان

دیشب یه اتفاق عجیب افتاد

13596 بازدید | 169 پست

چند روزیه خیلی حالم گرفته و بغض دارم در حقیقت احساس میکنم به پایان زندگی عاطفی با شوهرم رسیدم هر دو به جایی رسیدیم که برای هم بی تفاوت شدیم و بود و نبودمون برای همدیگه مهم نیست اما بخاطر بچه ها مجبوریم کنار هم زندگی کنیم. حدود 15 روزه که دیگه حتی با هم صحبت نمی کنیم. و اما اتفاق.... 

خب 

درلحظه زندگی کن 👌💪💪خیلی چیزها اصلا ارزش ناراحتی و غصه تو نداره و دیگه اشتباهات گذشته رو تکرار نکن و ازشون درس بگیر و تلاش کن و به خدا توکل کن که اون برات بهترین هارو رقم میزنه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731

 دیشب حدود ساعت 9 پسرم رو بردم باشگاه و پیرو توضیحاتی که بالا دادم حالم خیلی خیلی گرفته بود و شدید بغض داشتم. 

باید یه پرینت برای پسرم میگرفتم که همون حوالی باشگاه هم می‌شد ولی نمیدونم چرا راه رو گرفتم و رفتم یه کافی نت خیلی دورتر از باشگاه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687