کاربری دوستمه *
سلام خانومای عزیز وقتتون بخیر
خانوما من پارتنرم همسایه مون بودش و الان بخاطر کارش مجبور شد از اینجا بره
حالا من دیشب شیرموز درس کردم بش زنگ زدم ک بیارم برات گف اره خودتم ببینم
دیگه کلا نمیاد شهرما
من بردم گذاشتم نزدیک خونشون ک برداره گف بیا ببینمت میخوام ببوس*مت
بهش گفتم ب هییچ عنوان
چون تا حالا همچین چیزی نبوده وواجازه ندادم
انقد اصرار کرد و گفتم نه اخرش گفت خب اگه اینجوریه پس فایده نداره برو خونه
من برگشتم خونه و باهاش سرسنگین شدم
صب تا رفتم همونجا دیدم شیرموزه رم برنداشته
بنظرتون حق دارم ناراحت شم؟