بچه ها با گوشی حرف میزدم تماس کاری مهمی بود
هعی مسخره بازی درمیاورد صدای زشت از دهنش درمیاورد
میخواست منو حرص بده
من پاشدم برم تو اتاق دوباره اومد دنبالم😑
منم زد به سرم گوشیو قطع کردم لباس پوشیدم سریع رفتم تو خیابون صحبت کردم
انقد سریع اومدم بیرون پشماش ریخت بعد دیگه فهمید چه غلطی کرده .اومده بود دم در ساختمون وایساد تا تماسم تموم بشه بعد رفتیم بالا طلبکارم بود که چرا رفتی بیرون از خونه
حق با کیه خدایی
۲۴ سالمه