ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
خوب سخت نگیر بنظرم زیاد به بدیهاشفکر نکن یکم یه مدت روی هپبی هاشمتمرکز شو حتی اگه کوچیکه اینجوری یکم مهرش به دلت میشینه مثلا اینکه خونه زندگی برات ساخته خرجی میده مثلا محبت داره یا این چیزای جزعی حتی
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!
باور میکنی همه چیزش رو مخمه با اینکه ته دلم ، براش ناراحت میشم ولی دست خودم نیست ...
نمیدونم دقیقمشکلشچیه که بخوام دقیق تر از این راهکار پیشنهاد بدم ولی اگه کلا رو مخته و هیچ رفمه نمیخوای و نمیتونی دوسش داشته باشی بنظرم یه مدت خودتو سرگرم کارای دیگه کن بالاخره هر خانمی یه کاری یه آموزشی یه چیزی برای سرگرم کردن خودش میدونه پیدا کنه با این کار سرگرم خودت میشی و کمتر به اون و کاراش فکر میکنی
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!
خودش خانوادش زیادی بیخیال هستن و قیافه میگیرن اره دارم خودمو با درس و کار سرگرم میکنم ...
عقدی یا ازدواج کردی با هاش زندگی تشکیل دادی؟ یعنی واقعا خوابگاه بودن از خونه خودت و کنار شوهرت بودن بهتره؟؟؟؟ من که حتی هونه مامانم اینارو هم یه لحظه به خونه خودم ترجیح نمیدم با اینکه یکمی دلسرد شدم از شوهرم و علاقمون کم شده البته که داشتن بچه هم هیلی خیلی مهمه که باعث شده زندگیم با شوهرم متصل تر بشه
بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای!