2733
2734
عنوان

ببینید حق با منه یا حساس شدم

196 بازدید | 27 پست

سلام

خوبید

دوستان همسر من بیماره و جراحی شده و دوره نقاهت بعد عمل رو داره میگذرونه و درگیری‌های خاص بعد جراحی سنگین رو داریم

ما یک دختر ۸ ساله داریم که خب این مدت از طرف دو خانواده من و همسرم حمایت شده تو درس هاش اگه من نرسیدم مادرم رسیدگی داشته و یا خاله ی همسرم با بچه های دیگه بردنش شهربازی و خواهرم براش وقت میذاره ،روز دختر سوپرایزش کردند و هدیه و ... 

خلاصه من و اطرافیان تمام تلاش رو کردیم کمترین آسیب رو از بیماری پدرش دریافت کنه و چون استرس بیماری بالاست و درگیریاش(سرطان روده ) بهرحال من درگیر بیمارستان بودم مدتی هم حضور فیزیکی کمتر بود کنار دخترم هم روحی


حالا موضوع اصلی اینه 

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  

امروز مادرشوهرم زنگ زدند که میخوایم دخترم رو ببریم بیرون روحیه اش عوض بشه 

خلاصه دخترم داشت می‌خوابید عصر تا شنید دیگه خوابش نبرد حدود ۲ و نیم ساعت منتظر بود بیان ،خلاصه لباس های جدیدش که هدیه روز دختر بود پوشید و حسابی تیپ زد و اومدند دنبالش رفت 

ما مشهد هستیم ک می‌خواستند گردش برن آرامگاه فردوسی 

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

بعد رفت ساعتای ۴ و نیم تا ۹ بود اومد 

دیدم گریه کرده و کلی بغض کرده 

در حالی که بچه ی لوسی نیست و دختر قوی و مستقلیه

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  

خلاصه لباس هاش گلی شده بود و خیلیم ناراحت. بود 

گفتم چی شده 

منو صدا زد ک به پدرش حرفی نگفت

گفت ما رفتیم یجایی تمام لباسام خراب شد

گفتم ایرادی نداره برای لبلس آدم غصه نمیخوره میشورم الان و گفت چترم هم شکست اما هرچی پرسیدم علت شکستن رو نگفت و بغضش ترکید


دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  

گفتم چیشده گفت اونجا که رفتیم گفتن داخل آرامگاه نمیریم و از بیرون تماشا کن

ناگفته نماند دخترم مدتیه خیلی به داستانای شاهنامه علاقه داره و ما قول دادیم ببریمش که مریضی شوهرم پیش اومد و اثاث کشی نرسیدیم و امروز بشدت ذوق داشت

گفت اونجا یه مجسمه تندیس کوچیک دیدم انقد خوشگل بود ولی بابایی گفت خیلی گرونه و سکوت کرد 

گفتم ایراد نداره باهم که رفتیم ببینم اگه خوب و قشنگ بود می‌خریم

بعد گفتم شام خوردی گفت آره هرچی پرسیدم نگفت چی خوردم 

بعد اومدم مشغول لبلس شستن شدم همسرم رفته بود ببینه چرا چترش شکسته که بازهم نگفته بود صداش اومد که خیار و گوجه خورده شام

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  

حالا بنظر شما من واکنشی نشون بدم؟؟ آیا به همسرم چیزی بگم ؟ به خود پدرشوهرم اینا حرفی بازگو کنم 

یا بیخیال بشم


دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  
حالا بنظر شما من واکنشی نشون بدم؟؟ آیا به همسرم چیزی بگم ؟ به خود پدرشوهرم اینا حرفی بازگو کنم  ...

به نظرم وضعیت فعلی شوهرتو در نظر بگیر فعلا چیزیی نگو ولی دیگه هم اجازه نده دخترتو جایی ببرن

فقط بگو که درمان شوهرت جواب داده و خوب شده🥺

عزیزم ۲۰ سانت از روده برداشته شده و آزمایش آسیب شناسی اومده فردا نوبت دکتر داره تا روش شیمی درمانی و ادامه روند درمان رو مشخص کنند

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  
به نظرم وضعیت فعلی شوهرتو در نظر بگیر فعلا چیزیی نگو ولی دیگه هم اجازه نده دخترتو جایی ببرن

آخه خانوادش تا مستقیم بیان نکنی متوجه نمیشند علت نرفتن یا اجازه ندادن من چیه

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز