من یه دختر ۲۰ سالم اول جونیمه خواهش میکنم نسبت به هم بی تفاوت نباشیم کسیو ندارم باهاش حرف بزنم به اینجا رجوع آوردم بی تفاوت نباشید حالم خیلی بده کمک میخوام
من نه میتونم تنها باشم نه میتونم تو جمع باشم انقدر گاهی عصبانی و پرخاشگر میشم از ترس طرد شدن درک نشدن حفاظت از خودم که تموم تمرکزم از بین میره تموم آرامشم که باید روز ها تلاش کنم برگرده از بین میره همین آدما باعث پرخاشگری من میشن نه میتونم تو تنهاییم غرق شم چون حالم خیلی بده دیونه میشم تو تنهایی نه میتونم تو جمع باشم یا خودم خودمو دیونه میکنم یا آدما منو همیشه احساس خستگی میکنم خسته از صبح بودن کلا صبح ها بی انرژیم خسته از افکارم از خودم که کارام رو به تعویق ميندازم بخاطر اینکه برام درد ناکه میدونم باید برم تو دلش اما شرایط تنهایی یا تو جمع بودن رو ندارم گیر کردم خستم از آدما از خودم همش خود خوری میکنم عذاب وجدان دارم که زمان. و روز هام داره میره شرایط روانشناس ندارم حس میکنم عمرم داره طلف میشه چیکار باید بکنم افسردگی هم شاید داشته باشم من میخوام از این وضعیت خارج بشم اگه خارج بشم افسردگی پرخاشگریم همه چیز حل میشه الان فقط بین تنهایی و اجتماع و اوضاع خودخوری کردن هام گبر کردم کمکم کنید