🥲منظورم مامان بابای مامانمه که سه سالی میشه از دست دادمشون اول پدربزرگم بعد ۴ماه مادربزرگم پدربزرگم هرسال برام میوه های نوبرونه میخرید بهم پول تو جیبی میداد از همه مهمتر 😔وقتی دلم میگرفت میرفتم پیششون مادربزرگم هم خیلی دوسم داشت کلا هر چی میخریدن برای منم نگه میداشت اگه یکروز نمیرفتم دیدنش هزار بار زنگ میزد الهی دورش بگردم خیلی دلم براشون تنگ شده اما چون از قبرستون میترسم نمیتونم برم دیدنشون اگه دوست داشتید برای شادی روحشون فاتحه یا صلوات بفرستید 🙂مادربزرگم از قبرستان خیلی میترسید