خودم بچه اول داشتم میرفتم بیمارستان تو ساک بیمارستانیم جغجغه و دندونی گذاشتم🤣
😂😂😂
رفتم بیمارستان زائو ها و بچه هارو دیدم فهمیدم بد سوتی دادم سعی میکردم کسی سمت کیفم نره خودم وسایلمو برمیداشتم کسی نبینه چی آوردم🤣
واییی😂😂😂
من بچم زردی گرفته بود شیر نمی‌خورد،تو دلم به خودم میگفتم به به چه بچه ی آرومی ،فقط میخوابه
منم تا دوماه خونه مامانم بودم شبا گریه پیکرد مامان و بابام دور و برش بودن من و همسرم خواب خواب بعد دوماهم شیر خشک شبا میدادم بچه صبح میدیدم ی پیمونش ریختم کنار ظرف بچم شیر آبکی خورده
روزی ک رنگ دسشوییش از سیاه ب زرد تعقیر پیدا کرد از کنار شلوارش زده بود بیرون جیغ خوشحالی کشیدم کی پی بچم زرد شد خواهرم ی نگام کرد گفت خب مبارک میخوای. بریزم تو شیشه نگهش داریم 🤣🤣
من شنیده بودم برای کام برداشتن نوزاد تربت امام حسین برمیدارن منو مامانم وقتی بچه رو آوردن تربتی که داشتم همشو ریختم توی نلبعکی و یکمی آب جوشیده ریختم توش و گلی درست کردم و با انگشتم گذاشتم توی کام بچه دور دهنش گلی بعد پرستاره اومد دید انقدر دعوامون کرد که چرا اینجوری کردین باید دستتون داخل تربت میزدین و میزاشتین تو کام بچه یه گرد تربت نه گل درست کنید منو مامانم یادمون میاد خندمون بند نمیاد
دخترم شیر بالا اورد من دیدم گفتم الان خفه میشه بلندش کردم پشتش زدم بعد رفتم حیاط گریه کردم ی ساعت میترسیدم چیزیش بشه
سوتی من غمناکه. رفتم خابالو شربت دلدرد چیه اسمش گریمیچره چیه بیارم ک مامانم بده ب بچه. بجاش الکل سفید اوردم مامانمم داد یه قاشق بهش.
دو روز بعد فهمیدم. خداروشکر ک چیزیش نشد. بعد ۶ سال از یادم نمیره اصن.
خوبه مست نشد بچه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
