نامزدم ک رابطه رو تموم کرد خودش
مامانش میخواست این پسره ازدواج کنه زودتر ؛ بلکه یه کنیز ب کنیزاش اضافه بشه کاراشو کنن
بعد ک ب هم خورده بود ب مامانم گفته بود چرا جی شده و مامانم گفته بود نمیدونم بین خودشون بوده
بعد به مامانم گفته بود بگو دخترت ۴۰ روز نماز غفیله بخونه وقتی هم عادته یکی دیگ بجاش بخونه !
بعدها فهمیدم چ زری زده ؛ هرچند انگار از اقبال من خبر داشته !
من هنوز ی خواستگار درست درمونم نداشتم ک منو بخواد همه یا دیدن نپسندیدن یا پسندیدن و ب درد نمیخوردن و پسر اون با همون دختر رویاهاش ک ازش با من حرف میزد ازدواج کرده درست عین خودش
فقط نگید از دور میبینی ک با دختره تو خوابگاه زندگی کردم کامل میشناسمش همه جوره هم از من سره
هه 🤗