صبح رفت حمام مثل همیشه اما به جای ساعت ده ساعت هشت رفت دم مغازه اصلا ما صبحا مشتری نداریم امکان نداشت ساعت ده زودتر بره بعد شک کردم زنگ میزدم جواب نمیداد اس داد که بار اومده دستم بنده اصلا عجیب شک کرده بودم ساعت دوازده رفتم مغازه کلا ده دقیقه با خونمون فاصله داره بعد دوستاش گفتن مگه با تو صبحونه بیرون نبود؟ما زنگ زدیم فلان رستوران بود گفت بچه هارو آوردم صبحونه بیرون هنوزم نیومده