یه موی خیلی دراز بود پلو مرغ بود پیچیده شده بود به مرغ دیدمش دست خودم نبود اوق زدم فکر کنم زن عموم فهمید خیلی بزرگ بود الان نشستم تو اتاق دختر عموم دیگه هم نخوردم اصلا نگاه میکردم بهش حالت تهوع میگرفتم کار بدی کردم نه
حالم بهم خورد
حال مارم بهم زدی
نه چه کار بدی منم حالم بد شد 😑
نه
وای بدترین حس دنیاا
دس خودت نبوده دیگه منم بودم عوق میزدم
چه زود ناهارش آماده شده چه خوب
دست خودت که نبوده
زن عموت باید حواسش می بود
الان من چطوری ناهار بخورم اوق
دست خودت که نبوده اما خب قطعا خجالت کشیدن دیگه اونام من مو میبینم اصلا بروم نمیارم حتی خونه خودمون تو غذای مامانم
گرچه ادم حالش خیلی بد میشه .
وای حالم بهم خورد
از این موقعیتا که تو مهمونی رخ میده متنفرم
عوق زدنت بد بود. ولی منم باشم دیگه نمیتونم بخور
همین الان تصور کردم بدم اومد
باید یه جور دیگه می‌رفتی😕
منم بودم عق میزدم اه اه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
