من یه ساله عقد کردم هنوز عروسی نکردم اوایل انقد دوسشون داشتم دوس داشتم زود زود برم ببینمشون پیششون بهم خوش میگذشت تو دلم میگفتم اینا خانواده منن و ما دیگه یه خانواده محسوب میشیم اما تو این یک سال انقد ازشون بدی دیدم ک دیگ دلم نمیخواد ببینمشون هر وقتم میبینمشون حالم بد میشه و تا مدت ها عصابم خورده و حالم بده هیچ جوره نمیتونم بدی هاشونو فراموش کنم نه به اون اوایل که انقد راجبشون مثبت فکر میکردم نه به الان ک کلا دیدگاهم نسبت بهشون عوض شده بنظرتون چیکار کنم؟ اونا هم هیچ حرکت مثبتی نمیزنن ک حداقل دلم خوش باشه اینا یه بار یه کار مثبت و خوب انجام دادن همش بدی ها و توهین ها و اذیت کردناشون تو ذهنمه دیشبم دیدمشون الان کلی عصابم خورده نمیدونم چیکار کنم
منم این درد رو ۱۵ ساله میکسم از لحاظ روحی شدیدا ضعیف شدم. تنها توصیه ای که میتونم بکنم باهاشون خی ...
منم از لحاظ روحی حالم خیلی بده باور کن شاید اگ کتکم میزدن زخمای بدنم خوب میشد ولی با کاراشون روح منو عذاب دادن اصلا دلم نمیخواد ببینمشون هرچند اصلا هم به روشون نمیارم ولی هر وقت میبینم تا مدت ها حالم بده حتی امروز بی دلیل با خانوادم بحث کردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم از لحاظ روحی حالم خیلی بده باور کن شاید اگ کتکم میزدن زخمای بدنم خوب میشد ولی با کاراشون روح منو ...
سعی کن نسبت بهشون بی تفاوت بشی هر وقت ام با کار یا ح فشون آزارت دادن ساکت نشین همون موقع بگو منظورتون چی بود؟ من سکوت کردم و خودخوری الان مجبورم قرص اعصاب بخورم . تو سکوت نکن و رفتارای بدشون رو بدون دعوا و تو آرامش به روشون بیار.