در زمان جوانی شروع کردم، این رابطه دوازده سال طول کشید. خیلی اذیت شدم. الان دیگه با کش و قوس فراوان طرفم رو ول کردم تا حدودی هم فراموشش کردم چون اخرین بار چهار سال پیش دیدمش. اون زمان تا همین یکسال پیش یک اخلاقی که داشتم با تلفنای مختلف زنگ میزدم صداش رو بشنوم، اونم فهمیده بود همین کار رو میکرد. حالا یا از لج من یا هرچی. الان من یک مدت هست این اقارو ول کردم ولی اون همش به دوستاش میگه که مزاحمم شن. کم کم دارم میترسم، میخوام خونمو عوض کنم. دیگه از اون حالت عاشقی و شیدایی دراومدم جاشو ترس گرفته. من الان چیکار کنم این اقا ول کنه؟ حرفم باهاش بزنم گردن نمیگیره.