حس می کنم خیلی وقت صبر و تحملم تموم شده
دیگه نمیفهمم چی داره اتفاق میفته هنوز اول راهم اما نمیدونم چرا این همه سختی وجود داره
نه خواب راحت دارم نه درست و حسابی غذا میخورم
نمیدونم شبانه روز چطور میگذره
از همه خجالت می کشم از خودم خجالت میکشم
اعتماد بنفس ندارم
هیچی بلد نیستم
اصن اینقدر حالم بده حوصله نوشتن هم ندارم حوصله واکنش دادن ندارم
انگاری انرژیم برای تموم زندگیم تموم شده