یسال و نیمه بعد اومدن بچم خیلییییی رابطمون تغییر کرد
من نق میزذم
دعوا
غذا مثل قبل نبوده (واقعا حق دارم بچم هزارماشالله یه جا بند نمیشه)
خونه همینجور
به خودمم کم رسیدم
از طرفی همسرم هزارتا کار کرد تا خونه ای باب میل من بسازه
خیلی صبوری کرد
حالا که دارم میرم توش میبینم چقد باشعور بود و چقد کار خوبی کرد و چقد صبوری کرد که با اون همه خستگی به من هیچی نمیگفت
مثلا ۶میرفت تا ۱۲شب
هزار جور کار کرد
منم انتظار داشتم با بچه کوچیک کمک حالم باشه که نمیتونست و من هی میگفتم این کارا رو بذار بعدا
اون میگفت یه موقعیتیه از دست میره و همه چی داره نجومی گرون میشه
درسته خیلی قرض داریم ولی من میخوام یجوری ازش دلجویی کنم و تو خونه جدید هم بیشتر به خودم برسم هم خونم هم غذا و اخلاقمو بهتر کنم
چون فشارای رو منم کمتر میشه
ممنون میشم ایده بدید