یکی از دوستام میگف خونه جدیدشون دیده یه زن قد بلند با پوست خاکستری(انگار سفیده ولی خاک خاکستری رو بدنش) با چند بچه پشت سرش از کنارش رد شدن رفتن اون یکی اتاق میگف خیلی می دیده
یه زنی بود تعریف می کرد داخل یه روستا تنها مونده و همه اهالی رفتن (زمان جنگ) همه برقا رفته بودن و وقتی میرفت نماز میخوند تا میرفت سجده و بعدش سرشو میاورد بالا می دید یه سگ با حدقه بیرون زده پیشش نشسته، اما اون ادامه میداده به نماز بعد سجده دوم سگه محو میشه میگف تا ۷ روز این بساط بوده و هر بار سگه نزدیکتر میشد ولی بعدش رفت.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید