من تو این یه سال ازدواج یه بار باردار شدم که سر اشتباه خودم افتاد و حالم خیلی بد بود ، وقتی حالم بده اصلا دوست ندارم کسی باهام حرف بزنه ، شوهرم و مامانم پیشم بودن ، شوهرم مدام نوازشم میکرد و سعی میکرد ارومم کنه منم زار زار گریه 😂یهو عصبی شدم مث دیوونه ها جیغ میزدم بعد مامانم به شوهرم گفت فرار کن فقط😂اون باز نشسته بود همینجوری ، فک کنم یه ساعت تمام داشتم جیغو داد میکردم و گریه میکردم ، تازه چند تا چیزم زدم شکوندم 😑شوهرم بنده خدا با کلی مهربونی و لحن اروم فقط بهم گفت سر خودت درد نگرفت ؟ دوباره دعوا که اها منظورت اینه که من سرتو درد اوردم 🤣خداروشکر خیلی صبوره موقعی ک میبینه اینجوری ام هیچی نمیگه ،از پیشمم تکون نمیخوره ، هنوز که یاد دیوونه بازیم میوفتم خجالت میکشم 😑