خیلی یاد کوچیکیام میفتم .
تو بغل مامانم جا میشدم .
گاهی اوقات واقعا دوس دارم دوباره مثه اون قدیما بچه شم و تو بغل مامانم باشم شما اینجوری نیستید؟
مامانم انقد سرد بود اصلا خاطره ای از بغلش ندارم🥲
حس خوبیه
من تا دبیرستان بودم یادمه میرفتم رو پای مامانم مینشستم، بغلش میکردم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من میرفتم نمیزاشت اماالان خودم 100دفعه بچموبغل میکنم
من همیشه حسرت اینو داشتم که تو بغل مامانم بخوابم چون هم مامانم زیاد عاطفی نبود هم اینکه تو بچگی از من دور بود.
از ۹ سالگیم ازدواج کرد رفت
الان چرا من باید این تاپیک رو ببینم ۸ سال ونیم بودم آخرین بار الان ۳۲سالمه کاش الان داشتمش بغلش میکردم
از هشت سالگی به بعد چنان اذیتم کرد که دیگه همه چیزش رو
بغل و مغل رو فراموش کردم
من یادم نیست
الان پسر کوچیکم کلاس اوله
دارم از این روزهاش که هنوز کوچیکه و می تونم بغلش بگیرم نهایت لذت رو می برم
روزی چند بار بغلش می گیرم
گاهی وقتا یه مسیر کوتاه رو مثل بچگی بچگی هاش بغلش می کنم ، اونم الکی خودش رو میزنه به خواب مثلا مردم فکر کنند این خوابش برده که من مجبور شدم بغلش کنم
یادم نمیاد هیچوقت بغلم کرده باشن. شاید جو اون زمانها اینجوری بود. اما خودم دخترامو زیاد بغل میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
