همیشه باید گند بزنم
بخاطر اینکه حالم یکم خوب شه رفتم سراغ کارایی ک هیچ تخصصی توشون ندارم
دیروز داشتم خیاطی میکردم با پارچه هایی ک شاید اگه میزاشتمشون چیزای بهتری میشد دوخت باهاشون
چرخم نداشتم دو ساعت با دست داشتم میدوختم اخرشم بخاطر اندازه نبودن پارچه ها کلا خراب شد طرحم و پارش کردم...
امروزم رفتم تو فاز اشپژی گفتم من ک اینهمه هی تو خونه تنهام همه کارام ب دوشمه حداقل حالمو خوب کنم با پختن چیزای جدید یاد بگیرم ن این غذاهای همیشگی
از صب هزارجور گند زدم...
مرغمو خراب کردم گوشت امشبو خراب کردم
فقط بخاطر یه دستور مزخرف فیک توی گوشت شیر ریختم و پختم چون گفته بود خوشمزه میشه💔
هنوز جرئت نکردم بیارمش بخوریم میترسم کسی مسموم شه
حالم بده خدایا من چرا انقد بی عرضم چرا باید بخاطر دو دیقه حال خوب دو دیقه فک نکردن ب زندگی سیاهم اینهمه مواد غذایی حروم کنم
میخوام فقط برقا خاموش شه برم تو اتاقم گم شم
میخوام کسی نبینتم کاش میشد محو شم
بهم بگید لطفا شماهم بهم بگید همه اینکارا اشتباهه سرزنشم کنید تا دیگه ازین غلطا نکنم😭