قضیه مربوط به ۱۵ سال پیشه
پدر دوستم اونسالا عسلویه کار میکرد و مادرشم بی سواد بود و دوستمم(به اسم مستعار میگیر رویا) تک فرزند بود
تازه اومده بود شهرجدید و هیچکسو نداشتن ولی از لحاظ مالی باباش بهشون خوب میرسید و مشکل نداشتن
برای تعمیر یخچال اون مرده میاد و به مادر و خودش تجا*وز میکنه
بعد مادرش که زن ساده ای بوده به پدرش میگه و پدرشم هردوشونو از خونه بیرون میکنه و باور نمیکنه ک تجا*وز بوده و خلاصه این دوتارو اواره میکنه ولی هرماه یه پول ناچیزی بابت مدرسه و خوردو خوراک رویا میداده
مادرشم بعد چند سال میرفته خونه مردم کار میکرده...
خیلی زجر کشیدن خیلی زیاد.سه سال پیشم مادرش تو سن ۵۵ سالگی دق میکنه و فوت میشه...
الان رویا توی یک مرکزی کار میکنه(لطفا نپرسید کجا) که یکی از مراجعه کننده هاش مردی با خصوصیات ظاهری همون مردی بوده که اون بلارو سرشون اورد
هیچ اسمو مشخصاتیم نداشتن از یارو اون موقع هام نه آگاه بودن ک برن شکایت کنن نه کارت به کارت کرده باشن نه زنگ هیچی
الان فقط و فقط میخاد انتقام خون مادرش و همه این بلاهارو بگیره از مرده
فقط نمیدونه چجوری
نصیحت نکنید و یک لحظه خودتونو جاش بزارید
راهکار بگید برای انتقام
اگه کسیم میخاد کاراگاه بازی دربیاره و چرتو پرت بنویسه بره بیرون لطفا از تاپیک اصلا حوصله ندارم.فقط راهکار بگین