سلام دوستان خوبین من تازه به نی نی سایت اومدم یه مشکل بزرگی که دارم اینه که من خونه مادر شوهرم اینا زندگی میکنم و اینم بگم شوهرم جونش در میاره برا مادر شوهرم و خونواده خودش اصلا حرف منو گوش نمیکنه که الان بخوام بگم از اینجا بریم دستشویی ما تو حیاطه و با خانواده شوهرم مشترکه خواهر شوهرم مجرده مثلاً میاد درو میزنه میگه دستشویی چرا کثیفه بیا دستشویی رو بشور پیش مادرشوهرم میگه بعد که من میگم این حرف رو گفتن بهم مادر شوهرم میگه نه نگفته یا وقتایی که دخترانش خونه نیستن میاد خونمون یا من میرم موقعی که خونه هستن انگار من نیستم کلا میمونم پایین و دیونه میشم وقتی هم برم هزار جور تیکه بارونم میکنن توروخدا یه راهکار بدین چطوری رفتار کنم با اینا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
برو یه کلاسی و وقتی ک قراره برای اعصاب خرابی بذاری چیز جدید یاد بگیر و دستت بره تو جیب خودت و باشگاه هم برو.هم وقتت پر میشه هم کلی روحیت خوب میشه و پیشرفت میکنی
میدونین من مشکلم اینه که خیلی تو خونه میمونم مجبور میشم برم اونجا هیچکسیو هم ندارم شوهرم اجازه نمیده کلاسی یا باشگاهی جایی برم چون از اول هر روز خونشون میرم الان هم خجالت میکشم دیگه نرم بنظورتون چطوری رفتنم رو کمتر کنم
از یه طرف هم نمیدونم دخترم و چیکار کنم چون مادر شوهرم رو خیلی دوست داره من واقعا خیلی ساده هستم واقعا دیگه بریدم نمیدونم چیکار کنم مخصوصا اینکه یه چیز بدی بهم میگن میام به شوهرم میگم بهم میگه تو میگی من برم تو روی خونوادم وایسم من هیچ موقع اینو نخواستم ولی این اینطوری فکر میکنه
یهویی رفت وآمد رو کم نکن چون از اول تند تند رفتی یهو نری بد برداشت می کنن کم کم نرو مثلا هر روز می رفتی حالا یه روز در میون برو بعد یه مدت دو روز در میون برو