مادر زنداییم میشه زن برادر پدر شوهرم حالا اینا یه زمانی با هم دعوا کردن ولی خواهر شوهرم هر روز اونجاست حتی خواستگاریش هم رفت مادر شوهرم هم هر جا میرم باهم هستن با جاریش همین مادر زنداییم کلا با هم حرف میزنن هر جا همو ببینین از اینور زنداییم با مادرش اینا قطع رابطه کرده هیچکدوم از اونا نمیان این وسط نمیدونم گناه من چیه منو نمیزارن
تازه صبح زنداییم زنگ زده مادر شوهرم گفته شما و عروستون هم بیاین الان هم به خودم زنگ زد گفت ولی تا الان چندبار مادر شوهرم اومده یه بار نگفته که دعوتت کردن
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
اینا رو ول کن این وسط دو تا فامیل با هم دعوا کردن ولی حرف هم میزنن خواهر شوهرم حتی خواستگاریش هم رفت همگی یا هم در ارتباطن این وسط با اینکه دختر دایی من میشه پدر شوهرم نمیزاره برم نمیدونم چرا به دختر خودش نمیگه
والله انقد قاطیه که مغز قبول نکرد ببینم کی به کیه در نتیجه نمیتونم نظر بدم
پدر شوهرم با خانوم برادرش یه زمانی بحثشون شده از قضا نوه اون خانم هم دختر دایی من میشه الان هم بله برونشه پدر شوهرم نمیراره برم با اینکه خودشون با هم حرف میزنن تازه اون خان هم نمیاد هیچکدوم
چه مسخره شوهر کم بود پدرشوهر هم نظر میده تو کجا بری کجا نری چقدر عجیب لابد مادر ...
مادر شوهرم نمیره ولی خواهر شوهرم میره تازه صبح زنگ زدن مادر شوهرم دعوت کردن مثلاً بزرگتره من هم گفتن ولی تا الان مادر شوهرم بهم نگفته فقط یه بار گفت ما رو دعوت کردن منو نگفت