ولی به نظرم تو که از این محیط خسته شدی بهتر یه مدت ازدواج نکنی درستو بخونی مسئولیت هاتو کمتر کنی
چرا گردن گرفتی اخه میشستی عین همه دخترا هم سنت درس میخوندی یعنی چی علاقه ندارم
رشتتو عوض میکردی
به نظرم فعلا ازدواج بیخیال شو به فکر یکم جوونی کردن باش
عزیزم واقعا با تمام وجودم ناراحت شدم که مادرت حق بچگی کردن ازت گرفته ،چقددددددر به حال مادرت تاسف خوردم ایشون زایمان کردن و مسولیت گردن یه دختر نوجون انداخته .
اما الان بجای اینکه از الان منزوی و گوشه گیر بشی و بشینی تو خونه تا یه شوهر کنی .پاشو عزیزم خودت باید به خودت کمک کنی وقتی مادرت به فکرت نیست و میگه خوب اینکه درس نمی خونه بزار دایا خواهر و برادرش بشه .
عزیزم حتما ادامه تحصیل بده حتمااااااااااا این کارو بکن ،علاقه نداری رو بزار کنار لااقل دیپلم بگیر ،در کنارش برو یه حرفه یاد بگیر برو یه لاین آرایشگری یاد بگیر ،تویه اجتماع باش عزیزم .
خودت به خودت کمک کن ...
الان خیلی رفتارم بده و خجالتی و بی اعتماد به نفس شدم
حتی نمیتونم احوال پرسی کنم با کسی
دختر خاله ها و دختر دایی هام که همسن من هستن یا کوچیک تر از من هستن خیلی عاقل و اجتماعی هستن فقط من ازشون بدم
بد تر از همه اینه مامانم همش با اونا مقایسم میکنه و سرزنشم میکنه😖
