سلام به همه
ممنونم از همه کسایی که واسم دعا کردن
هنوز مصاحبه ندادم
بعد از اینکه به شوهرم گفتم شناسنامه ها رو بیاره و اورد
چند باری پسرمو بیرون اورده دیدم
ولی هر بار با هم جرو بحثمون میشه
نمیدونم چکار کنم به خدا
اولین بار که پسرمو دیدم زل زده بود تو چشمام
انگاری میشناخت ولی یه حالتی بود
بعد یک ساعت که بغل شوهرم بود خودش دستاشو باز کرد که بیادبغلم
ولی تا چند دقیقه شوهرم دور میشد پسرم نگران میشد
وابسته شوهرم شده
به من اصصصلا
حالم اصلا خوب نیس
از طرفی فکر اینکه شوهرم خیانت میکرده بهم خیلی عذابم میده، زگیل تناسلی داشت البته من واکسن زدم
ولی نتونستم مچشو بگیرم که مطمئن بشم خیانت کرده
همش بهش شک دارم
همین حالمو همیشه بد میکنه
از اینکه فکر میکنه من خرم و واسه خودش هر کاری بکنه
حالا بحث خیانت هیچی
بیشتر نگران اینم که مریضیای جور واجور بهم منتقل کنه
از اون طرف هر چی داشته زده به اسم خانواده اش
از طرفی هیچ وقت شوهرم در برابر خانواده اش حمایتم نکرد
دلم به چی گرم بشه
فقط از خدا میخوام اگه بهم خیانت کرده خودش این مردک رو از زندگیم به سهل و آسون حذف کنه
یا اینکه درستش کنه اونجوری که من میخوام
بچه هام نابود شدن 😔