چیزی که شوهرم تعریف کرده
تو یک مهمونی بودیم اونموقع مجرد بوده شوهرم
بعد دختر خاله ام متاهله میان خونه پدرشوهرم
ما هم اونجا دعوت بودیم یادمه اون روز
خلاصه دختر خاله ام میاد تو شوهرم حتی جلو پاش بلند میشه اما ایشون با همه سلام میکنه از دور..اسم میاره
مثلاً میگه فلانی خوبی و...
با شوهرم که جلوش بلند شده سلام و احوالپرسی نمیکنه .
من خودمم کمی یادمه که اون روز حتی کمی یادمه فکر کنم با خودم فکر کردم چرا دختر خاله ام به همه سلام کرد به فلانی (شوهر الانم..البته اونموقع حتی نامزد هم نبودیم) سلام نکرد با اینکه جلوش بلند شده بود
الان چندین سال میگذره شوهرم هیچ وقت با دختر خاله ام که فامیل خودشم هست و زن بزرگیه نه سلام میکنه نه خداحافظی
دختر خاله ام بارها از من گلایه میکنه
میگه زشته تو جمع تو همه جا چرا به همه سلام میکنه غیر من ..همه میگن اینا دشمنیشان سر چیه
منم میگم جریان اینه
دختر خاله ام میگه من اون روزو اصلأ یادم نمیاد اگرم بوده حتما حواسم نبوده چرا اینجوریه شوهرت