چون تو مسیر جداییم دنبال کارم ....
یه جا زنگ زدم از دیوار یه آقا بود سه تومن ماهیانه
یه دفتر به کارای دفتری
توضیخ داد تنها شما اینجایین
گفتم محیطش خوبه سالم
گفت من و شماییم فقط من بعضی وقتا هستم
هم از تنهایی درمیام همه امکاناتم هست
قطع کردم .... من دیگه نمیدونم چیکار کنم
خسته شدم ...از خانوادم نمیتونم یه قرونم بخام غرورم نمبزاره کار نیست شوهرم پولامو خورد ...خودش کار داره خونه داره پول داره من آواره کرد به کجا پناه ببرم کم اوردم دیگه