+پیرو تاپیک قبلی
توی اتاق پذیرش بودم میخواستم پرونده اماده کنم ( از اونجایی ک ۳ ماهع اومدم سر کار زیاد وارد نیستم) زنگ زدم ایستگاه پرستاری تا راهنماییم کنن ،توضیحات رو گفتن بعد دیدم در باز شد یکی گف خانم فلانی ،دیدم پسره اس( همین کراشم) بعد گفت پروندشو اینطور بزن اونطور بزن بفرستش بره چش توچش رخ تو رخ
گفتمش باشه الانم داشتم امادش میکردم ممنون از شما و رف
ن از اونکه نگاه نمیکرد ن از این رفتارش
وااای ی چن دقیقه پیش هم رفتم پیش همکارا تو ایستگاه پرستاری ب زور گفتن باید بیای وام بحث میکردیم و میخندیدیم وای موقع خنده سرشو مینداخت پایین ویییی خدا چقد پسر خوبیه ای خدا مارو قسمت هم کن 🥲🥲🥲برام دعا کنید