خیلیییییییی وسواسه بعضی اوقات دوست دارم خودمو پرت کنم از دستش بابامم اینجوریه اونم خسته شده
آزمایش دادم گفتن بیا ی ادرار دیگه بده برو مادرمم اسیرم کرده که تو باید از هفت غروب چیزی نخوری خونم بدی در صورتی که خود دکترشونم گفت ناشتایی نمیخواد اذیتش نکنید امروز کشان کشان منو برده زووووووووور برای دومین بار بیا خون بده بابا منشی میگه نمیخواد دکتر میگه چک کردم سالمه میگه نه باید دوباره خون بده
یدونه لنگه سنجاقم گم شد اصلا به حرفم اعتماد نداره میگم تو ماشین باباعه میگه برم تو کوچه رو بگردم😐 خودم گذاشتم رو صندلی میگه میخوام برم کوچه رو بگردم
فقط این نیستا خستم کرده خیلیییییییییی وسواسه هرکاریو صد بار انجام میده بیش از حد حساسه ی دونه باشگاه نمیتونم برم انقدر حساسیت داره😐😐😐