امروز هفتمین ماهگرد عقدمون بود
بعد من صبح که از خواب بیدار شدم مامانم اینا رفته بودن مراسم و هیچکی نبود ناهار و باید خودمون درست میکردیم
من از تو اتاق داد زدم گفتم امیررررر یاعلی گفتیم و عشق آغار شد
بعد دیدم هیچ ری اکشنی نشون نداد
رفتم بیرون از اتاق با چهره پوکر نگام میکنه میگه حال ندارم
میگم یعنی چی😐میگه مگه نگفتی پاشو سیب زمینی سرخ کن😐😐😐😐😐😐😐
من کنار این مرد هیچوقت پیز نمیشممممم🤷♀️🥴