حالم داره از این شوهر به هم می خوره خسته شدم چیکارررر کنم من این چشه سه شب قبل استوری غمگین گذاشته بود من گفتم فلانی جان چرا ناراحتی گفتم همین جوری گذاشتم بعدش بهش گفتم ما و بیشتر فامیل هامون میریم مسافرت (داییم هم باهامون اومد بچه ها پسر داییم یه زمانی عاشقم بوده و خواستگارم بوده )این تا فهمید داییم و خانواده اش هم میان دو دقیقه بعدش استوری گذاشت خیانت همون شامیه که نجار تو خونه جنگلبان می خوره زیرش نوشته بود حقیقت گفتم یعنی چی گفت تو مفصدت چیه گفتم مقصدی ندارم سوال پرسیدم میگ که همش گیر میدی بهم شک داری گفتم من بهت شک ندارم خودت به خودت شک داری من دیدم استوری غمگین گذاشتی نگران حالت بودم گفت یعنی چی تا استوری میزارم میگی چرا اینو گذاشتی چرا اون گذاشتی (دروغ میگ مم همش نگفتم)بعدش یه ساعت از اس هامون گذاشت اس دادم ناراحت نشو فلانننن میگ که تو به فکرم نیستی بهانه می کنی من ناراحت کنی بعد اون شب دیگه جوابمو نداد مم رفتم مسافرت یه زنگ یه پیام نداد ببینخ رسیدم نرسیدم ...من پری روز اس ندادم دیروز اس دادم بی‌شعور نگاه کرد ج نداد خیلییییییییی زورمممممممممم میاد
شوهرت یکم زیاد احساساتی میشه😂
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
وقتی پیشش می‌شینی چرت و پرت قدیما رو تعریف می‌کنی تهش میشه این
خداییش اگه نامزدت عاشق به دختر تو فامیل بود و بهت میگفت اخی یادش بخیر باهاش میرفتن سفر چقدر خوش می‌گذشت ناراحت نمی‌شدی؟
شما اگه همسرت عاشق نه خواستگاری کسی رفته بود باش میرفت سفر خوشحال بودی؟؟!!!
ب نظرم نباید میرفتی بدون همسرت
اگه میدونه که پسرداییت عاشقت بوده خیلی عذابه براش.
خب شوهرتم می بردی مسافرت.
خب چرا گفتی پسردایی تورو میخواسته؟
خب شوهرت چرا مثل دخترا حساسه؟
خب چتووووونه؟
شوهرم از مال تو بدتر
بعد بچه ها کلا عوض شد .
از بدیاش بگم یه شاهنامه.
ولی من جوونم بچه هامن به خاطر اونها این مردک ندیده میگیرم
به نظرم بزنش رو بی صدا اصن استوریاشو نبینی
ارسال نظر شما
