همیشه میخواست سرمو بالا بگیرم که بتونه نگام کنه بهم میگفت لنز این رنگیو بزاری بهت میادا گذشت گذشت یکی از دوستاش من و دید یهو بدون مقدمه گفت چقدر شبیه نفسه اونم نگام کرد سرشو انداخت پایین به دوستش گفت اره خیلی فقط رنگ چشماش فرق داره هرچی پرسیدم نفس کیه گفت دوست دختر قبلیه دوستمه که تو خیلی شبیهشه شکه شد تورو دید هی درخواست های نامناسب از من داشت همین باعث دعواهامون شد برای اخرین بار که همو دیدیم با گریه نشست گفت که نفس دوست دختر قبلیشه فقط با من به این دلیل وارد رابطه شده بود چون شبیه اون بودم قلبم شکست همون لحظه واقعا بهم میگفت رابطه رو تموم کنیم چون نمیتونه از فکر اون در بیاد به حاش به عنوان دوست پیشش باشم که هر از گاهی دلش برای دختره تنگ شد بیاد منو ببینه
بعد ها فهمیدم دختره ولش کرده رفته با پسری که ده برابر از اون بهتره از هر لحاظ و فقط بخاطر اینکه شبیه اونم و مسائل جنسی به من نزدیک شده
از قیافم متنفر شدم چند روز بعد این ماجرا رفتم صورتمو ژل زدم تازگیا عمل کردم که از چهره قبلیم دور بشم چون همیشه خودمو نفس میدیدم