دوستای خوشگلم واسه من شرایط پیش اومده که . اصالتا آبادانی هستم اما شیراز ساکنم . خواستگار دارم پسر خاله مامانم هستن . خواستگارم و برادرشون و پدرشون آبادان ساکن هستن زندگی میکنند به خاطر شرایط کاریشون . مادر و خواهرشون هم تهران زندگی میکنن ساکن هستن اوناهم به خاطر شرایط کاریشون اینطور . و تعطیلات رسمی پیش میاد بین تهران و آبادان در حال رفت آمد هستن .
حالا قرار بیان شیراز نامزد کنیم صیغه موقت که همون صیغه محرمیت عقد کنیم . مدت زمان برای شناخت که من راحت بتونم برم بیام پیشش بمونم . پدر مادرم باهام صحبت کردن گفتن مشکلی نداریم خودت دیگه حد مرز ها رعایت کن شرایطت این هست باید درک کرد . ؛ منتها من خیلی خجالتی هستم خودم ۲۹ ام نامزدم ۴۱ هست و یه
داداش ۴۶ ساله مجرد هم دارن پدرشون هم ۸۰ به بالا هستن آبادان ساکن هستن من باید مدام برم بیام ؛ از داداشش و پدرشون خجالت میکشم 😶🫢
برادرشون وقتی من کوچولو بودم بچگی های من دیدن خونه مامان بزرگم میومدن مدام بغلم میکرد لوس ننر خانواده بودم وقتی الان میبینم شدم نامزد داداشش بخوام برم خونشون بیام تایم موقت برای شناخت پیششون زندگی کنم خجالت میکشم 😶😶😶...
و تعیین کردیم تا پنج شش ماه اگر آشنایی با رضایت هر دو ما جلو رفت بعداً سریع عقد دایم کنیم عروسی ....
سوال من از شما این خجالت که دارم باید برم پیششون بمونم نمیدونم چطور رفع کنم ... به نظرتون توی کارهای خونه مثل آشپزی خونه داری خرج خودم همه اینها این مدت زمان باید کمک کنم ؟