2733
2734
عنوان

تو عمل سزارین با بی حسی کمری ، میشه هین عمل دست روتکون داد یا سر رو ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1205 بازدید | 106 پست
چرا همه گفتن دستات رو میبندن. من دو بار سزارین شدم با بی حسی دستام باز بود 

منم دستام باز بود برام عجیب بود

بار اول که کلا داشتم قصه تعریف میکردم اونقدر دکترم ازم حرف کشید خسته شدم

بار دوم بیهوش شدم

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مطمعنم بعد بچه خوب شدی درسته؟

آره بابا تکون بخوره بیدار میشم ، فقط روزای اول سختم بود ، یه شب مامانم بیدارم کرد شیر بدم میگفتم مامان بچه رو بده بغلم خودشو میزد میگف بچه بغلته بش شیر بده میگفتم این ک بالشه بچه رو بده 

2731
من ۵ ساعت ریکاوری بودم 😐

چراااا

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
چرا همه گفتن دستات رو میبندن. من دو بار سزارین شدم با بی حسی دستام باز بود 

منم دستام باز بود، ولی به حالت صلیب گذاشتمشون کنارم

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
2740
منم دستام باز بود برام عجیب بود بار اول که کلا داشتم قصه تعریف میکردم اونقدر دکترم ازم حرف کشید خست ...

یعنی موقع عمل سزارین با دکترتون حرف میزدین ؟ 

یه صلوات برای تو دلیم میفرستی 🙏
آره بابا تکون بخوره بیدار میشم ، فقط روزای اول سختم بود ، یه شب مامانم بیدارم کرد شیر بدم میگفتم مام ...

تو از من تباه تری🤚😂

منم یه شب بلند شدم پسرم و شیر بدم هی میگفتم اخی این بچه کیه؟ چرا من باید شیرش بدم؟ پس مامانش کو؟ ولی بازم با یه حالت دلسوزی بهش شیر دادم و خوابوندمش🤣🤣🤣صبح که یادم افتاد انقد خندیدم به خودم

عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم  قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
موقع عمل اگه مثلا نفس تنگی بگیریم میتونیم حرف برنیم به پکتر بیهوسی بگیم؟

آره بابا چرا نتونی

حتما بهشون بگو

❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛  پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
منم دستام باز بود برام عجیب بود بار اول که کلا داشتم قصه تعریف میکردم اونقدر دکترم ازم حرف کشید خست ...

اولین باره اینجا میبینم تا حالا نشنیدم کسی بگه دستا رو میبندن. مسئول بی هوشی دستمو گرفته بود باهام حرف می‌زد هیچی متوجه نشدم تا صدای گریه نی نی اومد و آوردن کنار صورتم.  ب نظرم زیباترین حس دنیاس مخصوصا بچه اول یادش بخیر چقد گریه کردم از ذوق

ای کاش میشد خدا رو بغل کنم بگم مرسی مهربون❤️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687