چرا همه گفتن دستات رو میبندن. من دو بار سزارین شدم با بی حسی دستام باز بود
منم دستام باز بود برام عجیب بود
بار اول که کلا داشتم قصه تعریف میکردم اونقدر دکترم ازم حرف کشید خسته شدم
بار دوم بیهوش شدم
❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛ پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛ پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
چرا همه گفتن دستات رو میبندن. من دو بار سزارین شدم با بی حسی دستام باز بود
منم دستام باز بود، ولی به حالت صلیب گذاشتمشون کنارم
عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
نمیدونم ، خانوادم بعد اینکه رفتم بخش بیچاره ها اینقد نگران شده بودن میگفتن فک کردیم اتفاقی افتاده هرچی میگفتیم کجاس میگفتن خوبه بیدار نمیشه بیدارشد میاریمش بخش
آره بابا تکون بخوره بیدار میشم ، فقط روزای اول سختم بود ، یه شب مامانم بیدارم کرد شیر بدم میگفتم مام ...
تو از من تباه تری🤚😂
منم یه شب بلند شدم پسرم و شیر بدم هی میگفتم اخی این بچه کیه؟ چرا من باید شیرش بدم؟ پس مامانش کو؟ ولی بازم با یه حالت دلسوزی بهش شیر دادم و خوابوندمش🤣🤣🤣صبح که یادم افتاد انقد خندیدم به خودم
عزیزِ خواستنیِ کوچولوی من سلام 🥰با این که خیلی یهویی اومدی و مامان و غافلگیر کردی ولی خوش اومدی عدسی مامان👼امروز در تاریخ۱۴۰۰/9/۱۶ برای اولین بار صدای قلبت و گوش دادم قلب مادر🤩بی صبرانه منتظرتم عدسی من🤩عدسی، سوم مرداد به دنیا اومد👶و زندگی آروم و یکنواخت ما رو نابود کرد🥴😁❤
موقع عمل اگه مثلا نفس تنگی بگیریم میتونیم حرف برنیم به پکتر بیهوسی بگیم؟
آره بابا چرا نتونی
حتما بهشون بگو
❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛ پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم
منم دستام باز بود برام عجیب بود بار اول که کلا داشتم قصه تعریف میکردم اونقدر دکترم ازم حرف کشید خست ...
اولین باره اینجا میبینم تا حالا نشنیدم کسی بگه دستا رو میبندن. مسئول بی هوشی دستمو گرفته بود باهام حرف میزد هیچی متوجه نشدم تا صدای گریه نی نی اومد و آوردن کنار صورتم. ب نظرم زیباترین حس دنیاس مخصوصا بچه اول یادش بخیر چقد گریه کردم از ذوق