مامان ننو یه چیزی بگم ناراحت نمیشی بخدا قصدم دخالت نیست ما هم شرایط شمارو داشتیم
یکی از نزدیک ترینام بود از خوبی زبون زد کم کم ب هم ریخت خیلی اوضاع به هم ریخته شد دست ب خودکشی زد (یه کار خیلی وحشتناک کرد که خدا دوباره بهمون بخشیدش)
اذیتمون کرد، اذیت شد، داغون شدیم هزار تا مسئله دیگ
هر چی اصرار میکردن ببریدش دکتر گوش نمیکردیم دلمون آروم نمیگرفت شبا خونوادگی کارمون شده بود گریه ولی بردیمش تو یه بیمارستان روان خوب بستریش کردیم الان خوبه نه خیلی اوکی ولی حداقل مثل قبل نیست
مامان ننو سخته ولی از دلت بگذر پا رو دلت بذار اونقدر سخته ک نمیدونم حس اون موقع مون رو چطور برات توصیف کنم
من و ببخش بابت دخالتم مثل مایی خواستم راهنمایی بشه براتون برا ما هم سخت بود این تصمیم ولی چ میشه کرد
بازم عذر میخام