من یه سگ خیلی ناز و اروم پیدا کردم اوردم پیش خودم چند روزی تا صاحبشو پیداکنم همه جا اگهی زدم متاسفانه صاحبش نیومد ،تو این چند روز خیلی بهش وابسته شدم خیلی دوسش داشتم واسش غذای خوب همه چی گرفته بودم واسش غذا هم میپختم انگار زندگیم قشنگتر شده بود از تنهایی دراومده بودم باهاش حرف میزدم
اما رفتار خانوادم ب جز داداشم خیلی باهاش بد بود ...تا میرفت پیششون تو ذوقی میزدن بهش پرخاش میکردن بچه رو میترسوندن میومد پیش خودم ،بیرون هم میبردمش💔
اخرش یکی بهم پیام داد از دیوار که میتونه نگهداری کنه شرایطش خوبه گفتم بیا ببر 💔خیلی گریه کردم موقع خداحافظی کلی بوسش کردم اشکام بند نمیاد اون یه سگ بود اومد تو خونمون ترسید وای ب حال من...