نشسته بودم تو پارک یه پسره اومد قیافه و تیپو ایناش خوب بود خوشم اومد بغلم نشست گفت ببخشید من چند دیقست شمارو زیر نظر دارم ازتون خوشم اومد اجازه میدین برای اشنایی مودب بود به نظرم به خاطر همون شمارمو دادم ولی یچیزی فکرمو مشغول کرد میگفت من دکترم مهرشو دراورد بهم نشون داد بعد میگه من مدال المپیک دارم الان اینا چه ربطی داشت لحظه اول بگی که چی بااین کارش یجوری شدم دودل شدم که جوابشو بدم یا نه