خانما من با یه اقایم که اشناس و میشناسمش و قصدمونم ازدواجه همه چیز اوکیه و ما هفت ماهه با همیم اما یه مشکلی بزرگی که دارم اینه که این اقا انتظار داره تر چی خرج میکنه منم همون قدر خرج کنم با این که میدونه من در امدی ندارم اما هر وقت هدیه گرفته منم متقابلا هدیه براش گرفتم اما این که انتظار داره منم خرج کنم حس بدی بهم میده مثلا میریم ساندویچ میخوریم اون حساب میکنه بار بعد میگه خب بریم بیرون ناهار مهمون تو یا کی میخوای ببریم ساندویج برام بگیری و من متنفرم از این کارش
چند بارم قبلا بهش گفتم چیزی که امروز دیگه خیلی اذیتم کرد این بود که مثلا چند روز پیش فهمید من توی حساب بانکیم ۱۲۰ ت پول دارم امروز گفت بریم اب میوه بخوریم گفتم خب من آبمیوه دوس ندارم بریم شیر کاکائو از یه مغازه بگیریم خلاصه رفتیم و گفت کارت بعد من یه لحظه موندم دس بعد دست بردم کارتش ور دارم گفت چرا کارت خودتو نمیدی منم کارت خودمو دادم رفت ۶۰ ت خرید کرد یه شیر کاکائو کوچیک یه رانی و یه آدامس من شوکه شدم با این که میدونس پول ندارم با این که چند روز قبل گفت بریم ناهار مهمون تو و من گفتم مگه من دوس پسر توام بازم از کارت من کشید منم سر کوچه همون مغازه پیاده شدم گفتم پیاده میرم خونه گفت شیر کاکائو رو برا تو گرفتم گفتم نمیخوام خودم میگیرم و اومدم خیلی ناراحتم نمیدونم چه طور بهش بگم بابا دوس پسرای ملت ماهیانه واسه دوس دختراشون میریزن این انتظار داره نوبت نوبتی خرج کنیم اخه کارمند کجام من ماهی یه تومن میگیرم باید خرج دانشگاهم بدم خودشم کارش مهندس برق قدرته سر کارم هست وضعشم خوبه شما بودین چیکار میکردین